زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

آب مطلق





آبی که اطلاق کلمه آب بر آن بدون هیچ اضافه و قیدی صحیح باشد آب مطلق گفته می‌شود. از اين عنوان در باب طهارت سخن گفته شده است.


۱ - تعریف



آبی است که با چیزی دیگرمخلوط نشده باشد و اگر هم چیزی با آن مخلوط شد، به طوری نباشد که دیگر عرفاً به آن آب گفته نشود؛ مانند: آب باران و آب دریا؛ اگر چه چیزی به آنها مخلوط شده و این آب‌ها املاحی در خود دارند، ولی باز هم در عرف به آنها آب گفته می‌شود‌.
امام خمینی در تحریرالوسیله به تعریف آب مضاف که قسیم آب مطلق است اکتفا نموده و می‌نویسد: «الماء: امّا مطلق‌، او مضاف کالمعتصر من الاجسام، کماء الرقّی و الرمّان، و الممتزج بغیره ممّا یخرجه عن صدق اسم الماء، کماء السکّر و الملح.» بنابراین به تعریف جامع، آب مطلق آبی است که فشرده اجسام مثل آب هندوانه و انار نبوده و یا ممزوج با چیز دیگر به طوری نشده باشد مثل آب شکر (شربت) و آب‌نمک که به آن آب (بدون قید) گفته نشود.
و ملاک مطلق و مضاف بودن آب مخلوط با چیز دیگر، عرف است پس اگر به مثل آب دریاچه ارومیه که از کثرت شوری و تلخی اسید گفته می‌شود در «عرف عام به آن آب می‌گویند، مطهر است و اعتباری به اسید گفتن اشخاصی که نظر به خواص شیمیایی آن دارند نیست.» همچنین است آب‌های معدنی (مثل آب‌ گوگرددار سرعین اردبیل) که «در حکم آب مطلق است، مگر آن‌که مواد معدنی به حدی زیاد باشد که دیگر به آن آب گفته نشود.»

۲ - اقسام



تحریرالوسیله در بیان اقسام آب مطلق آورده است: «المطلق اقسام: «الجاری، و النابع بغیر جریان، و البئر، و المطر، و الواقف، و یقال له: الراکد.» یعنی آب مطلق‌ بر چند قسم است: آب جاری و آبی (چشمه) که (از زمین) می‌جوشد ولی جریان ندارد و آب چاه و آب باران و آب ایستاده، که به آن «راکد» می‌گویند. به این بیان، آب کر و قلیل قسیم یکدیگر در نظر گرفته شده و از آن‌ها با تعبیر واقف و راکد یاد شده است.
برخی آب مطلق را به سه قسم: آب جاری، محقون (راکد) و آب چاه و محقون را به آب کر و آب قلیل تقسیم کرده‌اند.
برخی دیگر آن را به پنج قسم: آب کر، آب قلیل، آب جاری، آب باران و آب چاه تقسیم نموده‌اند.
عدّه‌ای نیز برای آب مطلق، شش قسم: آب جاری، جوشنده غیر جاری ، آب چاه، آب باران، آب کر و آب قلیل، ذکر کرده‌اند.
برخی فقیهان از آن جا که فایده و اثری در تکثیر اقسام آب مطلق ندیده‌اند، آن را به اعتبار اعتصام (منفعل نشدن به ملاقات نجاست) و عدم اعتصام به دو قسم معتصم و غیرمعتصم تقسیم کرده‌اند.
قسم اول شامل آب کر و هر آبی می‌شود که از منبع و مادّه برخوردار است؛ مانند: آب جاری، چشمه و غیر آن دو، و قسم دوم منحصر به آب قلیل است.
[۸] سبزواری، سيدعبدالأعلى، مهذب الاحکام، ج۱، ص۱۲۳.

سرانجام، برخی دیگر، به اعتبار مادّه داشتن (یعنی داشتن منبع جوشان همچون چشمه یا غیرجوشان همچون منبع آب که آب از آن در لوله‌ها جریان می‌یابد، در صورتی که به قدر کر باشد) و مادّه نداشتن، آن را به آب دارای مادّه و آب بدون مادّه تقسیم کرده و آب کر و آب قلیل را از اقسام قسم دوم دانسته‌اند.

۳ - احکام



از احکام آب مطلق در باب طهارت سخن گفته شده است.

۳.۱ - پاک بودن


آب مطلق در صورت عارض نشدن نجاست بر آن، پاک و پاک کننده یعنی برطرف کننده حدث و نجاست است.
آب مطلق، اگر معتصم باشد، به ملاقات نجاست، نجس نمی‌شود، مگر آن که رنگ، بو یا مزه آن به سبب نجاست تغییر کند و اگر معتصم نباشد (آب قلیل) به قول مشهور به ملاقات نجاست، نجس می‌شود.

۳.۲ - تبخیر


آب مطلق بر اثر تبخیر از اطلاق خارج نمی‌شود، مگر آن که با چیز دیگر ممزوج و سپس تبخیر گردد. در این صورت اگر عنوان آب مضاف بر آن صدق کند؛ مانند: گلاب، مضاف است .

۳.۳ - پاک شدن


آب مطلق نجس با اتّصال به آب کر یا آب جاری، پاک می‌شود. همچنین در صورت نجس شدن به سبب تغییر رنگ، بو یا مزه آن به نجاست (تغیّر)، با زوال تغيّر به سبب اتّصال، پاک می‌گردد. در این که علاوه بر اتّصال، امتزاج نیز در حصول پاکی آن شرط است یا خیر، اختلاف می‌باشد. و چنانچه آب مطلق خود، دارای مادّه و منبع باشد، با از بین رفتن تغيّر به سبب اتّصال به مادّه و امتزاج با آب جدید، پاک می‌شود.

۳.۴ - شک در مضاف شدن


آبی که مطلق بوده و مضاف شدنش مشکوک است، آب مطلق محسوب می‌شود. آبی که مطلق یا مضاف بودنش و نیز پیشینه آن از حیث اطلاق و اضافه، معلوم نیست، حکم آب مطلق را ندارد (بلکه آب مشکوک است).

۳.۵ - اطلاق آب وضو و غسل


مطلق بودن آب وضو و غسل، از شرایط صحّت آن دو است.

۴ - پانویس


 
۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۱، کتاب الطهارة، فصل فی المیاه.    
۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۲، استفتائات امام خمینی، ج‌۱، ص۹۳، سؤال ۱۹۱.    
۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۲، استفتائات امام خمینی، ج‌۱، ص۹۳، سؤال ۱۹۰.    
۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۱، کتاب الطهارة، فصل فی المیاه.    
۵. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱، ص۷۱.    
۶. خویی، سیدابوالقاسم، توضیح المسائل آیةالله خویی، ج۱، ص۷، م۱۵.    
۷. طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۳.    
۸. سبزواری، سيدعبدالأعلى، مهذب الاحکام، ج۱، ص۱۲۳.
۹. طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم، منهاج الصالحین، آیة الله خویی ج۱، ص۱۵.    
۱۰. طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم، العورة الوثقی، ج۱، ص۶۳.    
۱۱. طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۹.    
۱۲. طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۵.    
۱۳. طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۱، ص۶۶.    
۱۴. طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۱، ص۳۹۸.    


۵ - منبع



فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل بیت علیهم السلام،ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲.    
• ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.